بسم الله الرحمن الرحیم

🔘 حضرت آدم (ع) در کربلا
▪️هنگامی که حضرت آدم(ع) به زمین فرستاده شد، میان او و همسرش حوا جدایی افتاد. آدم(ع) برای یافتن همسرش، به جست وجو پرداخت. 
در میانه راه، گذارش به #کربلا افتاد. پس بی اختیار، اشک از چشمانش جاری شد و ابری از غم، دلش را تسخیر کرد. سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! آیا دیگر بار، دچار معصیتی شده ام که این حال به من دست داده است؟»
▪️خطاب رسید : ای آدم! گناهی از تو سر نزده است، بلکه در این سرزمین، فرزند تو ـ حسین(ع) ـ را با ستم، به قتل می رسانند.

عرض کرد: خدایا #حسین کیست؟ آیا از پیامبران است؟
ندا آمد: نه، پیامبر نیست، ولی فرزند پیامبر آخرالزمان ـ محمد بن عبدالله(ص)ـ است.
- خدایا! قاتل او کیست؟

- نامش یزید است؛ ملعون آسمان ها و زمین.
▪️در این هنگام، حضرت آدم (ع) به جبرئیل رو کرد و گفت: درباره قاتل حسین(ع) چه باید کرد؟

جبرئیل گفت: باید او را #لعن کرد.
▪️آدم(ع) چهار بار یزید را لعن کرد و راه خود را در پیش گرفت و از سرزمین کربلا خارج شد.
📚 علاّمه مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰، ص ۱۵۶ 

موضوعات: آداب زیارت حجت(عج)
[دوشنبه 1398-06-11] [ 07:00:00 ب.ظ ]