بسم الله الرحمن الرحیم

📜 چهاردهم محرم 📜
🔘 #بخش_سوم 

+•••

“پروردگار مهربان، نعمات بیشمار خود را بر مردان ما فرو فرستاد، لباس زیبای شهادت را بر آنان پوشاند و با عزت و عظمت به سرای باقی شتافتند.”

“مادرت به سوگ ات بنشیند پسر زیاد!”

“تو خود را برای پاسخ آنچه کرده ای آماده کن.”
_ گفت:

“نجات یافتگان ماییم نه شما.”
+ زینب گفت:

“دیری نمی پاید که خداوند همه را در محکمۀ عدل داوری جمع خواهد کرد، آنوقت معلوم شود هر کس چه کاره است!”
••• گَرد مرگ پاشیده شد بر تالار به سخن دختر علی •••
🔺ابن زیاد، مقهور در این گفتگو، نگاهی به حاضران مجلس کرد و خشم خود را فرو نشاند.🔻
_ گفت:

“بخدا سوگند، قلبم خُنک شد و دلم شفا یافت به قتل حسین و یاران عصیانگر او.”
🔹دانه های اشک، قطره قطره از چشمان زینب فرو غلتید.🔹
+ گفت:

“سرورم را کُشتی و شاخۀ عمرم را قطع کردی و نهال ما را شکستی.”

“اگر تسلّی دل تو در این است، بدان شفا یافته ای.”
_ گفت:

“این زن به زبان شعر سخن می گوید، پدرش هم شاعری ماهر بود.”
+ زینب گفت:

“مرا با شعر و قافیه پردازی چه کار؟”

“آنچه بر زبانم جاری شد، سوز خُفته در سینه ام بود.”
🔰و ابن زیاد، مغلوب فراست دختر علی، وامانده بود و سکوت سنگینی حاکم شد•••
🔸بدنبال بهانه گشت، تا راهی بیابد برای جبران این شکست.🔸
✔️ ادامه دارد • • •
● ۳۵ روز تا #اربعین ●

موضوعات: آداب زیارت حجت(عج)
[شنبه 1398-06-23] [ 11:44:00 ق.ظ ]