پرچم علمدار


 
  شب پنجم محرم زهیربن ...

بسم الله الرحمن الرحیم

🍃🌹زهير بن قين :

 💠«به خدا سوگند! اى فرزند رسول خدا(صلى الله عليه وآله)! دوست دارم هزار بار كشته شوم و زنده گردم تا تو و اهل بيتت زنده بمانيد» 

📚اعيان الشيعة، ج 1، ص 601

#شب_پنجم_محرم

موضوعات: آداب زیارت حجت(عج)
[چهارشنبه 1398-06-13] [ 08:55:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  4محرم روزحر... ...

بسم الله الرحمن الرحیم

💠 روز چهارم #محرم به نام حضرت حرّ علیه السلام
🔹 حرّ بن يزيد در روز عاشورا به حسين عليه السلام عرض كرد: خداوند مرا فداى تو كند، اى فرزند رسول خدا، منم آن همراه تو كه از بازگشت، جلو گرفتمت و در راه، گام به گام تو آمدم و در اين مكان تو را بازداشتم. به خدايى كه جز او خدايى نيست سوگند، هرگز گمان نمى كردم پيشنهاد تو را اين جماعت رد كنند… من در حالى به سوى تو آمدم كه از آن چه از من سر زد به خدايم توبه كنم و با جانم به تو يارى مى رسانم تا آن كه در برابر تو جان دهم، آيا اين عمل مرا، توبه مى بينى؟ 
🔸 حضرت عليه السلام فرمود: آرى، خداوند بر تو مى بخشد و مى آمرزدت، نامت چيست؟ 
🔹 گفت: حرّ بن يزيد.  
🔸 فرمود تو حرّ و آزاده هستى، همان گونه كه مادرت ناميدت، تو به خواست خدا در اين سرا و آن سرا، آزادى؛ فرود آى. 
🔹 او گفت: اى امام! اگر سواره باشم، براى تو بهتر از آنم كه پياده باشم. ساعتى با اسبم با آنها پيكار خواهم كرد و فرود آمدن من، پايان كار من خواهد بود. 
🔸 امام حسين عليه السلام فرمود: رحمت خدا بر تو باد هرچه خواهى بكن.
📖إعلام الورى، ص ۲۳۹

🏴https://eitaa.com/oshaghalhosein_313

موضوعات: آداب زیارت حجت(عج)
 [ 02:37:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  4محرم شهادت حر.. ...
موضوعات: آداب زیارت حجت(عج)
 [ 11:16:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  برای امام زمانم چه کنم... ...

بسم الله الرحمن الرحیم

برای#امام_زمانم چه کنم؟

  • 💠#استاد_پناهیان:

🌷زِندگیاتونو وقفِ #امام_زمان(عج) کنین ،

وقفِ #جبهِه_ی_فرهنگی ،

وقفِ #ظهور …
وقتی زندگیاتون این شِکلی بشه ،مجبور میشین #گناه نکنین!
وَ وقتی که #گناه_هاتون کمُ کمتر شد؛ 

دریچه ای از #حقایق به روتون باز میشه…!
اونوقته که میشین شبیهِ #شهدا …
🌷اول شبیه بشین بعد #شهید بشین.. 
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات

#صلوات #حسین #محرم

موضوعات: آداب زیارت حجت(عج)
 [ 11:14:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  4محرم... ...

بسم الله الرحمن الرحیم

📜 چهارم محرم 📜
🔰 در آستانۀ خیمه، نگاه به آسمان پُرستاره داشت •••
+ زینب گفت:

“ابوالفضل، کجا سیر میکنی؟ فقط جسم ات اینجاست.”
- عباس گفت:

“حال غریبی دارم.”
+ گفت:

“به خواهرت نمی گویی؟”
💠عباس به وجد آمد و با اشتیاق رو به او شد، تا ضمیر خود را عرضه کند.💠
- گفت:

“چند شبی است احساس می‌کنم محیط اطرافمان وسیعتر شده. آنانی که دل به کوفه بسته بودند، با خبر شهادت مسلم بن عقیل رفتند، و آنانی که به امید ظفر آمده بودند،با ورود به کربلا ترکمان کردند. اکنون، ما مانده ایم و عاشقان مولایمان. گویی کسان بیشماری از دل آسمان، از زمانهای دور و نزدیک سرک می‌کشند،و اظهار وفاداری خالصانه خود را به مولایمان ابراز می کنند.”   
🔸لحظه ای سکوت کرد و نگاه اش به زینب خیره ماند.🔸
- گفت:

“بانوی من، حال چنین کسی چگونه است؟”
••• زینب تبسمی کرد و بر پیشانی برادر بوسه زد •••
+ گفت:

“به تو غبطه میخورم عباس.”
🔵عباس، با لبخندی پُر مِهر، دست او را بوسید.
- عباس گفت:

“غبطه به حال من؟ شما که از مکه تا کربلا، هم نشین مادرتان فاطمه اید؟!”
● ۵ روز تا #تاسوعا ●

● ۶ روز تا #عاشورا ●

موضوعات: آداب زیارت حجت(عج)
 [ 11:09:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت