بسم الله الرحمن الرحیم

📜 ۱۵ ذی‌الحجه 📜
🔰خورشید، این چشم گشودۀ آسمان، به تمامی خیره مانده بود بر زمین، تا ببیند که سرنوشت تاریخ، چگونه رقم می خورد در پیش روی این کاروان•••
••• عبدالله بن مطیع، التماس کنان، عنان اشتر او را گرفته بود •••
+ قافله سالار گفت:

“بنا دارم زمینۀ شناخت معروف و ریشه کنی منکر را فراهم سازم، و به سیرۀ جدم و پدرم علی بن ابی‌طالب رفتار کنم.”
- گفت:

“بخدا قسم نوادگان ابوسفیان و آل امیه تو را می کُشند، برگرد.”
+ گفت:

“جز تقدیر الهی به ما نخواهد رسید.”
- گفت:

“بعد از کشتن تو دیگر از هیچکس باکی ندارند و با هتک حُرمت تو، حُرمت اسلام و عرب شکسته خواهد شد.”
🔺قافله سالار، سماجت او را که دید، نگاه محبت آمیزی به او کرد و دست بر شانه او گذاشت.🔻
+ گفت:

“اگر قضای الهی بر وفق مراد باشد، خدا را به نعمتهایش سپاسگزاریم، و اگر قضای الهی میان ما و آرزوهایمان جدایی افکند، عمل کسی که خالصانه و از سرچشمۀ تقوای الهی بجوشد،نزد خدا فراموش نمی شود.”

•••خداحافظ برادر•••
🔹اشتر را هِی کرد و براه افتاد، و کاروان بدنبال او ره سپرد.🔹
⚪️عبدالله بن مطیع، لحظاتی دورشدن کاروان را به نظاره ایستاد و سپس با تمام توان فریاد کرد•••
- گفت:

“ترا بخدا سوگند می دهم به کوفه مرو. بنی امیه را به حال خود بگذار!”
● ۱۵ روز تا #محرم ●

● ۲۳ روز تا #تاسوعا ●
#روایت_کاروان_عشق 

#روزشمار_محرم 

موضوعات: آداب زیارت حجت(عج)
[شنبه 1398-05-26] [ 04:56:00 ب.ظ ]